مقاله عاشورایی من در روزنامه اطلاعات 25مهر1395

ساخت وبلاگ
مروري بر پيام‌هاي عاشورا (6)

حفظ مرزهاي آزادگي

در عرصه منازعات سياسي و اجتماعي

 


انسان‌ها به حكم عقل و براي مديريت حركت خود در مسير تعالي و رشد شخصي و جمعي، حكومت تشكيل مي‌دهند و حاكمان را برمي‌گزينند و اين قرارداد هنگامي كه با التزام حاكم به فرامين دين درآميزد منجر به تشكيل حكومت ديني و درآميختن مشروعيت مردمي با مشروعيت الهي مي‌شود.

شرط اصلي تحقق چنين آميزشي اثبات صلاحيت حاكمان براي ادعاي حاكميت ديني، پذيرش اين ادعا و استقبال مردم از ديني شدن حكومت است و شرط بقاي آن، التزام مستمر حكومت به مباني و اركان دين و مبتني بودن مستمر منش‌ها و رفتارهاي حكومت بر تفقه در دين ـ و نه تنها در احكام فقهي آن ـ است.

بنابراين، حق راي و حق انتخاب مردم و حق نظارت مستمر آنان بر صلاحيت‌ها، منش‌ها و سياست‌هاي حاكمان در جامعه ديني به ويژه جامعه اسلامي، يك مسأله اصالي است كه مديريت كيفيت زيست را محقق مي‌سازد. انساني بودن حكومت و تجلي عالي آن در حكومت ديني با يك فرمان سلبي تحقق مي‌يابد كه اجراي آن به منزله ايجاب همه حقوق انساني است. به موجب اين فرمان سلبي، هيچ انساني ـ و به ويژه هيچ انسان مؤمني ـ حق ندارد با محدود شدن حق انتخاب خود از سوي ديگران موافقت كند و حكومت نيز به عنوان يك شخصيت حقوقي از اين قاعده مستثني نيست بلكه وظيفه‌اي مضاعف نسبت به تامين بسترهاي عمل به اين فرمان دارد. فيلسوفان و فقيهان عهده‌دار ضمانت اجراي چنين فرماني از جانب حكومت هستند و تخطي آنان از اين وظيفه عامل اصلي همه انحراف‌ها و انحطاط‌هاست.

سيدالشهدا(ع) در چارچوب يادآوري اين مسئوليت سخناني در خطبه منا دارد كه به منزله اتمام حجت با همه فقيهان و دانايان است، آنجا كه مي‌فرمايد:

«استسلمتم الضعفا في ايديهم...»

شما فقيهان بوديد كه ضعفا را تسليم حاكمان كرديد... به طوري كه برخي براي تامين زندگي خود به بردگي كشيده شدند و بعضي براي تامين امنيت حداقلي خود، چاپلوسي و تملق را ـ كه مغاير با اساس توحيد و موجب هتك شئون انساني و هدم حقوق شهروندي است ـ پيشه كردند و اينگونه تن دادن‌ها تبديل به اخلاق عمومي و خصلت ثانويه افراد و جامعه شد. بردگي جسمي و شغلي و بردگي فكري و اخلاقي، هر دو رفتارهايي غيرانساني هستند و تعريف امام علي(ع) از امنيت شرافتمندانه و قانونمند با نفي هر نوع بردگي و بندگي ملازمه دارد.

حائز اهميت است كه امام (ع) در خطيرترين وضعيت تهديد و گران‌ترين فرصت مخاطبه عمومي، چنين سخني را مطرح مي‌كند و محل بيان اين كلمات نيز يكي از مقدس‌ترين مكان‌هاي اقامه شعائر اسلامي يعني «منا»ست. حالا آن كه يك قهرمان انقلابي يا مصلح غيرديني كه راه وي با راه امامت فاصله دارد بدون شك در چنين زماني مي‌كوشد مظلوميت فردي خود را در برابر عمال حكومت كه مامور ترور وي هستند و در ميان حجاج پراكنده‌اند مطرح كند و از اين طريق در پي برانگيختن شور عمومي و به هم ريختن موازنه تهديدها باشد:

بردگي جسمي و فكري و اخلاقي، مغايرت آشكار با «آزادي»، «دينداري»، «هويت انساني» و «هويت شهروندي» دارد و انذار دادن جامعه در اين خصوص، اهتمام تمام عيار در جهت احياء دين و جامعه ديني است.

مقوله آزادي يك مقوله ديني نيست و از مقولات فراگير بشري و كليدهاي جامعه ديني و غيرديني محسوب مي‌شود كه البته «دين» بيشترين تاكيد را بر حرمت آن دارد و ملازمه آن با «توحيد» را مورد تاكيد قرار مي‌دهد؛ چنان كه اميرمومنان علي(ع) مي‌فرمايد:

«بنده ديگري نباش كه خدا تو را آزاد آفريده است.»

سيد الشهدا(ع) نيز در مكالمات صريح خود با سپاه ابن زياد، همين را مورد تاكيد قرار مي‌دهد و در قالب دو فراز اصلي كلام خود به آن مي‌پردازد. در يكي از اين دو فراز كه به «شاه بيت» مكالمات عاشورا تبديل شده است، سيدالشهدا(ع) خطاب به سپاه متشكل از بردگان فكري و ذهني و اخلاقي مي‌فرمايد:

«ان لم يكن لكم دين و كنتم لاتخافون المعاد، فكونوا احرارا في دنياكم»

اگر از ادعاي دينداري و التزام به دين الهي دست شسته و اعتقادي به حساب و عقاب معاد نداريد، در چارچوب همين زندگي مادي و دنيوي كه داريد آزادگي پيشه كنيد و از آزادگي خود ـ با خودداري از اجراي فرامين ضد بشري ـ دفاع كنيد. در اين جمله «آزادي» نه تنها در معناي «آزادگي» و التزام به فضيلت‌هاي ديگر بشري مطرح مي‌شود، بلكه مشروط بودن آن به برخورداري و اعمال «اراده آزاد» و عمل غيركوركورانه و برده‌وار نيز مورد تاكيد قرار مي‌گيرد و از اين حيث مي‌توان جمله امام را يكي از شاهكارهاي فصاحت قلمداد كرد.

همچنين در فراز ديگري از كلمات سيدالشهدا(ع) شاهد تفسير برخي ابعاد «حريت» هستيم كه با «نظامي‌گري كور» و متابعت از فرامين ترور حكومتي مغايرت دارد، آنجا كه پس از كشته شدن دهها شمشيرزن در مبارزه تن به تن با امام، فرمان حمله دسته جمعي صادر مي‌شود و امام مي‌فرمايند: شما خون مرا مباح مي‌دانيد، اما اكنون كه مرا مي‌كشيد در پي قتل من از شكستن مرزهاي انساني خودداري كنيد و گردنكشان سپاه خود را از شكستن مرزها و هتك حرمت زنان و خانواده‌ها بازداريد كه اين حداقل انسانيت ـ و حريت ـ است، آزاده باشيد. در اينجا امام به همه حاكمان و صاحبان قدرت يادآور مي‌شود كه اگر با كسي درگيري و مخاصمه داريد خانواده او را مورد هجوم قرار ندهيد كه اين خلاف ادعاي قدرت و مغاير با ساده‌ترين اصول انساني است.

اصل موضوع...
ما را در سایت اصل موضوع دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pichotab2a بازدید : 104 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 22:24